ببینید / برای مردی که افسانه بود!
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۴۷۶۹۴
در همان زمانها که زمزمه شیوع ویروس کرونا در بین مردم میچرخید، در یک روز سرد زمستانی به منزل مردی رفتیم که وجودش نور و گرما بود. مردی که محض آشکار شدن میهمانانش در رودی منزل، با لبخندی از سر مهر به آنها خوشامد گفت. حال چندان خوشی نداشت و حتی ما و البته دوستان دیرین خود را به یاد نمیآورد، ولی با این حال آراسته و بامتانت روی صندلی خود نشسته بود و در حالی که لبخند از چهرهاش محو نمیشد، از همسرش میخواست که از میهمانان پذیرایی کند و خود درخواست میکرد که مبادا احساسی جز راحتی داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، این مرد همان مردی است که حسین علیزاده در وصف او گفته است که او یک افسانه بود. همان هوشنگ ظریفی که به زعم شاگردش، هنوز رقص انگشتان او در حرکتند!
هوشنگ ظریف، همین مرد است. مردی که نامش و نوای سازش یکی بود. هنرمندی بود که شیوه زلال و بیتکلف تارنوازیش آینه شخصیت و منش او بود. از هوشنگ ظریف به عنوان مرد خوشپوش موسیقی ایران یاد میشود، مردی که حتی در اوج بیماری، اصول آراستگی و ظرافت را از یاد نبرد، گویی که برترین خصلتها در کنار نبوغ موسیقیش، در او نهادینه بود.
در موسیقی ایران، بسیارند هنرمندانی که از خصلتهای اخلاقی نیکوی بیشمار آنها یاد میشود، که هوشنگ ظریف نیز در بین همین افراد زبانزد بود. ظریف همانطور که علی رهبری میگوید: «الگو و نمونه بود؛ یک هنرمند بزرگ، بااخلاق، بااستعداد و از نظر انسانی و اخلاقی در موسیقی ایران بسیار تمیز بود.»
از هوشنگ ظریف همواره به عنوان استاد بیبدیل موسیقی ایران یاد میشود، استادی که شاگردانی چون حسین علیزاده و محمدرضا لطفی را تربیت کرد و دوست و یار قدیمی او؛ حسن ناهید دربارهاش میگفت که «استادی بود دلسوز».
شفافیت مثالزدنی در اجرای قطعات، تکنیک قوی و صحیح او در موسیقی، جایگاه او در موسیقی را به گونهای ساخته بود که بزرگان موسیقی هیچگاه از او بدون پیشوند «استاد» نام نمیبردند.
عشق به تدریس در ظریف به حدی بود که در مصاحبهای زنده با رادیو فرهنگ در نوروز سال ۱۳۹۲ گفته بود: «بیش از هر چیزی من در دوران حرفهای خود تدریس کردهام، کاریست که به آن عشق میورزم و بیش از نیم قرن تدریس کردهام.»
هوشنگ ظریف در همین مصاحبه گفته بود که «عشق زندگی ما موسیقی بوده و هست. کارهای زیادی انجام دادیم، چه همراه با آقای پایور و چه همراه با ارکسترهای بزرگ.»
درست است، ظریف طی دوران کاری خود فعالیتهای زیادی کرد؛ از اجراهای زنده گرفته تا تربیت شاگردان ولی نباید فراموش کنیم همانطور که سیدعلیرضا میرعلینقی، پژوهشگر موسیقی گفته است: « وارستگی و آزادمردی او باعث شد در حقش بیش از حد تصور ما و تحمل او، جفا شود و همینها چنین فرسودگی غمانگیزی را برایش پیش آورد و درهم شکستگی زودرسی را برایش رقم زد. در حالی که از نحوه زیستی چنان سالم و پاک چنین نتیجهای انتظار نمیرفت. انگار همیشه بهترینها باید منتظر بدترینها باشند.»
البته خود ظریف در اوج تواضع درباره کمکاریاش در سالهای آخر گفته بود: «متاسفانه دست چپ من آرتروز گرفته و مدتهاست نمیتوانم آن طور که باید و شاید ساز بزنم. اتفاقا دکتر هم رفتم فیزیوتراپی کردهام ولی میگویند آرتزور خوب بشو نیست به همین جهت دیگر آن طور که باید و شاید فعالیت نمیکنم.»
هوشنگ ظریف - نوازنده فقید و سرشناس تار - سالها عمرش را صرف آموزش موسیقی کرد. او که در جوانی در ارکستر فرامرز پایور مینواخت، بعدها در هنرستان عالی موسیقی ملی به تدریس مشغول شد و در طول حیاتش با هنرمندان سرشناس بسیاری همکاری کرد.
خود در همان مصاحبه رادیویی درباره سالهای همکاریش با فرامرز پایور گفته بود: «من خاطرات زیادی با پایور دارم، نزدیک به ۴۰ سال با او آشنایی دارم و در گروه او کار کردهام. کارهایی که ایشان برای گروه میساختند و نظمی که در کار داشتند واقعا بینظیر بود. گاهی در رادیو ضبط داشتیم و بعد از اینکه پروژه تمام میشد، همه بچهها را به منزل خود دعوت میکردند. شامی هم از بیرون میگرفتند و در همان حین که معاشرت میکردیم، به ساعت یک بامداد میرسیدیم و صبحش نیز ساعت ۹ با ایشان تمرین داشتیم. حال اگر فردای آن روز یک نفر پنج دقیقه دیر میآمد، ایشان اعتراض میکرد اما کسی به علت نظم بالای او حرفی روی حرفش نمیزد که مثلا بگوید شب گذشته تا ساعت یک بامداد در منزل او بودهایم.»
به هر حال همانطور که خود ظریف گفته است، دیگر گروهی مانند آن گروه نخواهد بود؛ چراکه همه آنها با هم همدل بودند. دل همه آنها با هم همراه بود و هیچکسی خود را بالاتر از دیگری نمیدید. گروهی که امثال ناهیدها و شهیدیها و پایورها در کنار هم مینواختند و با این کسی به دیگری ادعای برتری نداشت.
در این قسمت میتوانید ویدیویی از اجرای مشترک ظریف و نادر گلچین را ببینید.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: هوشنگ ظریف احمد عربانی جلال آل احمد داریوش فرهنگ روز دانشجو موسیقی ایران هوشنگ ظریف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۴۷۶۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شکار سوژههای سرقت مقابل مدارس
با دستگیری دختر فراری که با همدستی مردی سابقهدار طلاهای زن جوانی را در پارکینگ خانهاش سرقت کرده بودند، راز سرقتها و خفتگیریهای متعدد قبلی شان برملا شد.
به گزارش مشرق، چندی قبل زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از سرقت النگوهای طلایش خبر داد. به دنبال این تماس مأموران راهی محل شده و زن جوان در تحقیقات گفت: صبح؛ دخترم را به مدرسه رساندم و به همراه پسرم سوار بر تاکسی به خانه برگشتیم. به محض اینکه با پسرم از در پارکینگ وارد خانه شدیم، مردی پشت سرم وارد پارکینگ شد. او با تهدید چاقو، طلاهایم که ۳ عدد النگو بود از دستم قیچی کرد و متواری شد. با داد و فریاد به دنبال مرد سارق رفتم که دیدم او سوار بر یک خودروی جیپ شد که رانندهاش یک زن جوان بود.
با شکایت زن جوان، تحقیقات برای دستگیری سارقان جیپسوار به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در بررسیهای اولیه کارآگاهان به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند. پلاک خودرو مخدوش شده بود و با توجه به اینکه چهره سارقان با ماسک پوشیده شده بود، برای شناسایی هویت متهمان، تیم تحقیق در این شاخه نیز با بنبست مواجه شد.
درحالی که بررسیها در این رابطه ادامه داشت، شاکی بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و گفت: در فضای مجازی میگشتم که چشمم به آگهی فروش خودروی جیپی افتاد که به نظرم شبیه خودروی متهمان بود. آنچه مرا در این مورد مطمئنتر کرد، عروسک قرمز رنگی بود که روی آیینه جلوی خودرو آویزان بود و همان عروسک روی آیینه این خودرو هم بود.
بهدنبال اطلاعاتی که شاکی داد، مأموران در تحقیقات دریافتند، خودرو متعلق به مردی است که سابقه کیفری سرقت در پرونده خود دارد. بنابراین کارآگاهان در قراری سوری با حامد او را بازداشت کردند.
مرد جوان در مواجهه با مدارک پلیسی به سرقت اعتراف کرد و گفت: سارق تکرو منزل بودم و بعد از آزادی هم چند موردی سرقت کردم. مدتی قبل در فضای مجازی با آناهیتا دوست شدم و او با ترغیب من از خانهاش فرار کرد و نزد من آمد. اوایل هزینه زندگیمان را با فروش طلاها و دلارهایی که آناهیتا از خانهاش دزدیده بود، گذراندیم. اما پولها که تمام شد در نهایت، من پیشنهاد سرقت را به آناهیتا دادم. چارهای نداشت جز اینکه قبول کند و با من همراه شود. نقشه من خفتگیری و سرقت طلا بود. سوژههایمان را از میان مادرانی که صبحها بچههایشان را به مدرسه میرساندند یا کودکانی که به تنهایی به مدرسه میآمدند، انتخاب میکردیم. مقابل مدارس میایستادیم و با دیدن کسانی که طلای زیادی همراه داشتند آنها را تعقیب میکردیم تا در فرصتی مناسب طلاهایشان را سرقت کنیم. چند باری اقدام کردیم اما موفق نشدیم، تا اینکه آخرین مورد را که یک مادر جوان بود تعقیب و در نهایت با تهدید ۳ النگویش را سرقت کردیم.
با اعتراف متهم سابقهدار، زن جوان نیز بازداشت شد و بررسیها نشان میداد که خانواده این زن جوان بعد از فرارش از خانه، ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند. متهمان به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، در اختیار اداره آگاهی قرار داده شده و تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی آنها ادامه دارد.
منبع: روزنامه ایران